"دلم مي خواد برم،
كجا؟
نمي دونم شايد هم مي دونم و وانمود مي كنم كه نمي دونم."
كلمات من، ذهن هاي الكن شما را، شايسته زيباييش نيست.
كلماتم همانند آينه اند. اگر الاغي در آن نگاه كرد نبايد انتظار داشته باشد كه چيز ديگري را در آن ببيند.
مقصودم تجربه و انديشه است نه خواندن كتاب ديگران و غوطه وري در انديشه آنها. شما تابع ذهن ديگري هستيد. برهان قاطع، مرگ شماست.
مدام دستي مياد و منو اين ور و اون ور مي بره، مي خوام دسته رو ببرم تا ديگه من هم تكون نخورم
شماها مُرديم، من زندگي ميخوام
آه اي اسفنديار مغموم تو را آن به كه چشم فرو پوشيده باشي
کتاب فروشی آنلاین
2 years ago
1 comment:
Du weisst wo moechtest du gehen.
Post a Comment