Monday, August 29, 2005

صدای پرنده ها بالا گرفته، پنکه سقفی بی خسته گی می چرخه و سايه ی روی سقف اش. معده ام می سوزه. توی سرم يکی داد می زنه عوضی عوضی عوضی! می گم شما ها عوض بشو نيستين، سرمو فرو می کنم توی بالش. صدای اذان مياد
...

No comments: