Monday, March 31, 2008

زندگی کمی شبیه بد است

تو دیگر شبیه نقش شدی (بس که بازی کردی)
من دیگر شبیه بد شده ام (بس که فرار کردم)
خسته ام



این سال نو هم چیزی از چیزی ندارد


Tuesday, March 25, 2008

بی

نمی فهمم، نمی یابم،
و تنهایی دو لبه ی تیز دارد

Thursday, March 06, 2008

No thanks,

با دختری آشنا شدم که کلاً نه نمی تواند بگوید به پسری... و فهمیدم در ابعاد بزرگتر ایرانی ها نه نمی توانند بگویند.
طرف کلی کار دارد: مهمان هم دارد فرضاً، با دیگری هم قرار دارد، بچه ها را باید از مدرسه بیاورد، .... ولی دعوتش کنی به فلان یا بهمان تا آخرین لحظه تصمیم به این واضحی که "متأسفم ایشالا یه بار دیگه " را نمی توانند بگیرد

Friday, February 22, 2008

یادگیری

من یاد گرفتم که کلمات مهم نیستند...
من یاد گرفتم که کلمات مهم اند...
من یاد گرفتم که کلمات مهم نیستند
.
.
.

Saturday, February 09, 2008

پیسی

می خواستم کسی باشد که دوست بدارم؛ حالا،حتا دلم می خواهد دوست داشته شوم
!

Wednesday, February 06, 2008

lay on lie

دروغ بد است.
پیش فرض من که آدم ها راست می گویند غلط است.
ما می خواستیم خوش بین باشیم ها جان شما
!!

Tuesday, February 05, 2008

Monday, February 04, 2008

هوس

بدجوری هوس نوشابه کرده ام!
این که نمی روم از اتومات کنار بانهوف {ایستگاه قطار} بخرم فقط از سر تنبلی نیست... هوس(ی) داشتن را دوست دارم اصلاً.{1}

هوس یک نخ سیگار،
هوس قدم زدن،
هوس تنها بودن،
هوس کسی، لب ها، دست ها، تن کسی،
هوس (یک) موسیقی،
هوس (یک) خاطره،
هوس (فلان) لباس را بپوشم، (آن) جا بروم، سوت بزنم.......
{2}

انگار خیلی شده دیگر که همه ی این (هوس)ها شده (فقط) هوس این که احساسات احمقانه ، کودکانه، آنی و بی اهمیت م را بگویم و به جایی بر نخورد، دنیا تاب برندارد، هیچ اتفاق لعنتی(ی) نیفتد...

وقتی خودم نیستم (بی-معیار، بی-هر چیزی که من نیست) انگار که نیستم، انگار که هوس(ی) ندارم.

{1} خودم را که می بینم که خیلی لخت راجع به خودم حرف می زنم، خجالت می کشم.
{2} هوس های جوجه-روشنفکری ست دیگر، یا هر چیز دیگری که دوست داری(..{جای شناسه}).
{3} (این ها) همه جای خالیِ ( {4}) ست
{4} جایی نداشت(..{جای شناسه}).

پپسسس

Saturday, February 02, 2008

دیستانس

فاصله مسئله است.... یا مسئله فاصله؟

از احساس احمق فرض شدگی بدم می آید، مثل همه احتمالاً
و بیشتر از آن از این که
خودم یا وابستگان م چنان احمق باشیم که تمام وقت به رفتار دیگران ایراد بگیریم
--در حالی که خود ما همان رفتار ها را (هم زمان) تکرار می کنیم-
و سعی کنیم با اعتماد به نفس از نوع دیگر-احمق-پنداری موجه جلوه کنیم
{از نظر روان شناختی می توانم درک کنم که کسی رفتاری در خودش را-- چون نمی تواند مهار کند- به دیگران نسبت بدهد، فرافکنی کند، ... بدبختی این جا ست که این درک دردی از من دوا نمی کند}

دوست داشتم یک بار برای همیشه تکلیف م را راجع به این مسئله یا این فاصله روشن می کردم، ولی نمی شود که
!

Thursday, December 13, 2007

خونه

امن ترین جای دنیا یه کاناپه ی آبی پارچه ای زیر یه شیروونی چوبیه... "چقدر وحشت زده م، شایدم فقط سردرده!"
اول از این هیجان و از این جور پناه بردن به سقفی که بهش می گن خونه ترسیدم.... خیلی ترسیدم.... پله ها رو خارج از تصور تند اومدم بالا.... بعدش حتا بیشترم ترسیدم.... دیدم نه خب واقعیت داره ... خوشم اومد .... باید هم که بترسم .... نشستن روی کاناپه ی رویاهام چیزی رو عوض نکرده بود...(اون بلایی که سر من داشت می اومد ادامه داشت .... همون بلایی که توی دانشگاه بود، توی اتوبوس بود، توی خیابون بود.... شاید فقط توی راه پله نبود ...)
می دونی، دلم می خواست بگم که، .... آدم این قدر برای مبادا-ناراحتی ناراحتی نمی کنه، می کنه؟

Friday, November 23, 2007

"ne"

درد دارم، خیلی زیاد! نه مسکن نه تشخیص های سی ثانیه تر
نمی خواهم
نمی خواهم
ن
می خواه
م

Wednesday, November 14, 2007

Monday, October 15, 2007

حالم بده ولی اینجا حال بدم باید گذاشت واسه تعطیلات
همه شون مثل همن، همه شون
متاسفم که اینجا چرند می نویسم، کجا بنویسم پس؟

Friday, October 05, 2007

آری

آری ، همانا که من یک گنده دماغ مغرورم و از خود شرمم می شود! آه

Wednesday, October 03, 2007

= ))

یه چیزی که من خیلی اینجا دوست دارم گلبه زاک* ه! اگه گفتین چیه

*der gelbe Sack (Yellow sack)

راستی، یادم رفت بگم : امروز ری-یونیفیکیشن نون و پنیره


از سرزمین نان و پنیر

man kheili khaabam miaad, mashghaamo taaze ferestaadam, kheili ham bad, fek mikonam ke kheili shaagere tanbali am... cheraa daaram fingilish minevisam, ounam bekhaatere tanbalie na hichi dige, chon in jouri hesse khoubi az type kardan daaram, hamin!

in hamid ham ke ham class ii e mane, hamash ghor mizane, o mige mikhaad bargarde. man hich hessi nadaaram azin ke alaan saa@ 4:45 AM e va man az reporti ke baraa ostaad ferestaadam hich raazi nistam. va inke 4-5 sa@ sarfe mobaahese baa in hendie ke alaan khounasham kardam va aakharesh tou reportam na az design i ke almost natije ye in mobahese boud harfi zadam na az hich chize be dard bokhori. chon dige enghad khaste boudam ke ....

aakharesham in ke tanhaa khoubish in boud ke baa LaTeX kaar kardam.


ghorghor!