قصه ی اعتماد شکسته و خاله بازی
و برای من از کره ای که می آیم عجیب است اگر در یک مساله ی خاله زنکی شخص الف گزاره ی پ و گزاده ت مبنی بر این که پ را شخص ب گفته است، را بشنود بعد با دانستن اینکه حلقه ها و انگیزه های احتمالی این بین وجود دارند با ب تماس حاصل کند و خر مبارک را بگیرد... در حالی که تنها مساله ی واضح و بدیهی این است که شخص جیم گزاره های پ و ت را به الف گفته و حق و حقوق جیغ و داد برای الف تنها در مقابل جیم مطرح است.
چیزی که بیشتر در کره ی ما عجیب است این است که آشی که خودت هم می زنی شور باشد!
یک چیز عجیب دیگر هم در کره ی ما هست و آن این که وقتی ب یا هر الاغ دیگر (در حالی که تو عزیز الف آلردی در حال هم زدن آش شور هستی) می گوید کل ماجرا را می داند و می تواند برایت توضیح دهد و توی الف جیغ بزنی که برایت علی السویه است. آقا جان هم نزن این لعنتی را، اگر زدی بمان و بخور از دست پخت خاله.
توی کره ی ما اگر آدم ها می خواهند بحث یا حتا کل کل کنند معمولا کار به انتقادات شخصی نمی کشد و رفتار انویینگ و احساساتی کردن حریف(؟) برگ برنده نیست، فقط دلیل موجهی ست برای بسته شدن باب گفتگو یا مباحثه یا حتا کل کل!
از کتاب کره ی من : توهمات من
فصل صد و نود و هفتم بخش سه