Saturday, June 24, 2006

To Khafan Programmers!

Error, no keyboard - press F1 to continue.

--early PC BIOS message!

Saturday, June 17, 2006

در باب برنامه ريزی

تقويمم به من می خندد!

Friday, June 16, 2006

.فوتبال : رسکيو ، ای.سی.ام. ، فوتبال

فوتبال : رسکيو ، ای.سی.ام. ، فوتبال.

برزيل که گل زد نيمکتش رفت هوا! من غمگين شدم، نه از گلِ روييده که از انفجار نيمکت! : بقيه ی بازی را نديدم.

بازی آلمان - لهستان کلی بهم چسبيد. نه اين که خيلی بازی خوبی بوده باشد، فقط سرعت و هيجان خوبی داشت. از اين گذشته لبخند احمقانه ی کلينزمان آخر بازی کلی کيفورم کرد.

خوردن توپ به تير را کلاً دوست دارم، خودم که بازی می کردم، بيشتر سعی می کردم به تير بزنم تا تور!

باز هم نظم


می گويد با خودت راحت نيستی. می گويم شايد اين طور است. حوصله ندارم با خودم و او چانه زنی کنم. دقيق تر که باشم حوصله ی خوب بودن و خوب به نظر رسيدن را ندارم.

چند وقتی ست که از کلمات خودم استفاده نمی کنم. نه ديگر حوصله ی زيبايی و جذابيت * را ندارم.

حالا هم اين ها را می گويم که غرغری باشد بر بی حوصلگی؛ اين گريز از خرج کردن کلمات و چيزی بودگی - عکس نمی گيرم، نمی نويسم، عکس که می خواهی بگيری لبخند نمی زنم. همه ی اين ها تلاش() های بی ثمری ست، چون تلاش است! - همه چيز را آن قدر ساده به هم می ريزد که بازيگوش های خسته از بازی را هم خسته و گيج می کند.

و نظم ناجی آن چارچوبی ست که بی نظمی ها و بد بازی کردن هايت ( بازی نکردن فايده اي ندارد. بازی نکردن وقتی که روی صحنه اي خود اجرای موفق يک نقش دشوار است. از صحنه بيرون پريدن هم. ) را در آن می ريزی، لم می دهی، نفس عميق می کشی و باز چيزی می شوی لحظه اي!

پس درود بر کلمات تاريخ گذشته!



* کلام لباسی ست که تنِ ذهن خود می کنم که زيبايی که دارد را نمايش دهم يا خيالِ زيبايی ای که ندارد را برای بيننده ( جذابيت اصولاً بدون بيننده-جذب شونده بی معنا ست.) به وجود بياورم. عيب اش را بپوشانم ...

Tuesday, June 13, 2006

پیچ

تلفن که زنگ می زند به هم می پيچد، من هم شروع می کنم به بازپيچيده شدن. ياد همه چيز می افتم، همه چيز هايی که نبوده اند - فقط در ذهن من. مثل صدای موسيقی که نيست، نمی فهمم که آبستراکسيون مسائل را سخت تر می کند يا آسان تر. غم می نشيند: نيست، نيست! نيست!
دارم باور می کنم - پيروی آدم ها از الگو های معلوم(؟).

**
وقتی می پرسم يعنی چه؟ می خواهم معنی اش را بگويی -خيلی ساده است که- نه اين که خودت می دانی منظورم چيست.
{من خودم هيچ نمی دانم. اصلاً من کجا بودم که اين قرارداد ها را امضاء کرديم؟}

**
دلم گرفته

Thursday, June 01, 2006

Incompleteness

Godel had said:
"...But every error is due to extraneous factors
(such as emotion and education); reason
itself does not err."
But I say, It is certainly wrong!
*
For those who are not familiar with Godel theorem:
The following statement is occasionally referred to as Godel's first theorem:
In any formal system adequate for number theory
there exists an undecidable formula—that is, a formula
that is not provable and whose negation is not provable.
A corollary to the theorem is that the consistency of a
formal system adequate for number theory cannot be
proved within the system.(Sometimes it is this corollary
that is referred to as Godel's theorem)