Friday, September 29, 2006
آدما
Posted by ME @ 2:16 PM 1 comments
Labels: rêveur
Friday, September 22, 2006
تصادف
Posted by ME @ 1:28 AM 5 comments
Labels: delirium
Saturday, September 16, 2006
دیگه این دل واسه ما دل نمیشه
خیلی دوست دارم از آخرین باری که عاشق بوده ام حرف بزنم. حرف زدن نوعی تجربه ی نوشتاری زندگی ست، شاید. آقای بهارلو که گفت ما تنها با زبان فکر می کنیم، اعتراض داشتم انگار. الان احساس می کنم میان من و عاشق بودگی سال های فاصله ست. فاصله هایی از جنس لذت کلماتی که نمی دانم برای چه و با که می خواهم بگویم شان.
قضیه ی one & only این را به یادم آورد. دلم می خواست آن دختر را می نشاندم یکبار، همه ی این حرف ها را می زدم. معشوق هر گهی که می خواهد باشد، من با حس عاشق بودگی خودم حال می کردم آن وقت ها. کاری هم نداشتم به کار آن دختر. آن وقتی هم که دیدم باید تمامش کرد تمامش کردم. آن هم ربطی به آن دختر نداشت.
الان هم مثل وقتی که ماجرا داغ بود دارم سکوت می کنم.
دوست دارم حرف بزنم دوست دارم سکوت کنم.
Posted by ME @ 8:43 PM 4 comments
Labels: être amoureux
Tuesday, September 12, 2006
Dasein
*
می توانی بالا بیاوری! می توانی لذت ببری!
*
یک جایی می رسد که باید تصمیم بگیری. بعضی وقت ها حتا، سرعت اتخاذ تصمیم از کیفیت تصمیمی که گرفته می شود مهم تر ست. شاید خیلی وقت ها.
*
الگوریتم مان را انتخاب کنیم! الگوریتم مان را بسازیم!؟
*
Pflücke den Tag
und gehe behutsam mit ihm um
Es ist dein Tag, 24 Stunden lang
Zeit genug,
ihn zu einem wertvollen Tag werden zu lassen
darum lass ihn nicht
schon in den Morgenstunden verwelken
Margot Bickel
Posted by ME @ 12:16 AM 1 comments
Labels: delirium
Friday, September 08, 2006
جدال
انقلاب شايان ستايش خميني در ايران درست بر همان مباني ايدئولوژيك تكيه دارد كه ايدئولوژي مبارزه امروزي ما در اسرائيل بر آن تكيه دارد. مفهومي كه ما براي يهوه، خداي واحد غيرتمنتد و بي گذشت خود قائليم، همان مفهومي است كه خميني از خداي اسلام دارد. ديدگاه هاي جهاني ما كاملاً مشابه يكديگر هستند، همان طور كه بسياري از مسائل ديگر بين ما مشترك هستند. هر دوي ما براي دفاع از ارزشهاي سنتي خود در مقابل نوآوري هاي كفر آميز امروزي مي جنگيم. وقتي كه من شعار الله اكبر را مي شنوم همان قدر احساس رضايت مي كنم كه اسلام راستين از شنيدن شعار "جلال يهوه متبرك باد" خرسند مي شود. من ساعت هاي متمادي مجذوب موعظه هاي مذهبي خبرگان ولايت فقيه مانده ام. زيرا آنان در خط مبارزه با ليبراليسم و آزاد انديشي همرزمان ما هستند. مي خواهم كه به آنان پيام دهم كه "بنياد گرايان روي زمين متحد شويد."
مصاحبه ليبراسيون با خاخام اعظم، فرومن، 30 آوريل 1998
Posted by Anonymous @ 11:54 PM 0 comments
Labels: patrie
Thursday, September 07, 2006
هیچ بحثی نیست: زندگی یک لذت کامل است اصلاُ. قبول کردن این هم هیچ کمکی به من نکرده.
اسمش یادم نمی آید. حرفش هم. بهداشت می خواند انگار. می گوید:"نوشتن را دوست دارم، ورزش رو هم، دوست دارم تو درسم هم موفق بشم، ساز هم بزنم، تو تئاتر هم یه کارایی کردم." سیگارش را دود می کند :" من سه ماهه سیگار و ترک کردم. ورزش می کنم آخه، نگی یه وخ مثه دودکشه" من به ضعف داستان تجربی امروز فکر می کنم و این که ما همه مثل این ناشناس هستیم. می گم:" چه اهمیتی داره، من که تو رو نمی شناسم. به قضاوت کسی اهمیت بده که ارزشش و داشته باشه" اوووه تند رفته ام این طبیعت آدم هاست. "معذرت می خوام، ناراحت نشو"
هوم
Posted by ME @ 4:47 PM 0 comments
Labels: journalier